به عنوان یک سرمایه گذار بلند مدت (افق 10-20 ساله) آیا ارزش فروش بخش های سهام را در هنگام بالا رفتن و سودآوری دارد ، شاید با پایین آمدن قیمت یا جیب پول ، سرمایه گذاری مجدد کنید؟یا ، آیا بهتر است بدون توجه به فراز و نشیب ها "همه در" بمانید؟
دو روش مختلف برای فکر کردن در مورد این سوال وجود دارد.
یکی رویکرد چارلی مونگر است. یک مرد دست راست بافت یک بار اظهار داشت ، "اگر شما مایل نیستید با افزایش قیمت بازار 50 ٪ دو یا سه بار در قرن واکنش نشان دهید ، شما سزاوار نتیجه متوسط هستید که می خواهید با افرادی که دارند مقایسه کنیدخلق و خوی. "
مونگر و بافت به طور کلی سرمایه گذاران را برای همیشه در سهام خریداری و نگه می دارند اما موقعیت های متمرکز نیز دارند. اگر می خواهید برای همیشه بخرید و نگه دارید ، فقط باید به ضررها عادت کنید زیرا هیچ دوری از رکود در بازار سهام وجود ندارد.
ضرر و زیان همان چیزی است که شما در روز اول در بازارها ثبت نام می کنید. هیچ پاداش بدون خطر وجود ندارد. آن را مکش کنید و نگه دارید.
این یکی از راه های فکر کردن در مورد سرمایه گذاری است.
راه دیگر برای فکر کردن در مورد این امر این است که ضررها به این معنی است که بازار همیشه و برای همیشه چرخه ای است.
هوارد ماركس یك بار نوشت ، "در دنیای سرمایه گذاری هیچ چیز به اندازه چرخه قابل اعتماد نیست. اصول ، روانشناسی ، قیمت ها و بازده ها افزایش می یابد و سقوط می کند و فرصت هایی برای اشتباه یا سود از اشتباهات دیگران ارائه می دهد. آنها Givens هستند. "
تعادل مجدد می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا از این چرخه ها استفاده کنند.
من معتقدم که تنوع و تخصیص دارایی دو مهمترین بلوک ساختمانی برای هر برنامه سرمایه گذاری بلند مدت است. و اگر به طور گسترده ای در تخصیص دارایی متنوع هستید که مطابق با مشخصات ریسک و افق زمانی شما باشد ، چرا به مناسبت به این وزنهای هدف تعادل نمی دهید؟
تعادل مجدد نوعی مدیریت ریسک است.
اگر به طور سیستماتیک انجام شود ، تعادل مجدد با فروش برخی از آنچه کار کرده و خرید آنچه را که انجام داده است ، رفتار متضاد خودکار را فراهم می کند. این شرط بندی برای رگرسیون به معنی است زیرا هیچ چیز به آسمان نمی رسد.
نکته سخت در مورد رگرسیون به این معنی است که شما نمی توانید تلفن هوشمند خود را بر روی آن تنظیم کنید زیرا هیچ برنامه ای از پیش مجموعه برای چرخه بازار وجود ندارد.
به عنوان مثال ، من 10 سال بهترین سال را برای بازگشت به بازار سهام ایالات متحده به سال 1926 کشیدم تا ببینم که بازده ها در سالهای قبل و بعد از آن دستاوردهای بزرگ چگونه به نظر می رسد:
بعضی اوقات بهترین سالها به دنبال سالهای بزرگ (1958 و 1975). بعضی اوقات سالهای بزرگ با سالهای پایین (1928 ، 1933 ، 1936 و 1945) دنبال می شد. و گاهی اوقات سالهای بزرگ با سالهای بزرگ (1927 ، 1935 ، 1954 ، 1958 ، 1975 و 1995) دنبال می شد.
اگر بازارها از الگوی مشخصی پیروی کنند ، سرمایه گذاری آسان تر خواهد بود اما اینگونه کار نمی کند. انسان غیرقابل پیش بینی است بنابراین بازار سهام نیز هست.
اگر به بدترین سالهای تاریخ بورس نگاه کنید ، همین مسئله نیز صادق است:
بعضی اوقات بدترین سالها به دنبال دستاوردهای بزرگ (1937 و 1973) بود. بعضی اوقات بدترین سالها با سالهای شگفت انگیز (1937 ، 1941 ، 1957 ، 1974 ، 2002 و 2008) دنبال می شد. اما گاهی اوقات بدترین سالها درد بیشتری را دنبال می کرد (1930 ، 1931 ، 1973 و 2001).
جالب نیست که سهام امسال 15-25 ٪ کاهش یابد (بسته به شاخص). اما آیا می توانید تصور کنید که سهام امسال 20 ٪ کاهش یافته و 20 ٪ اضافی در سال آینده کاهش یافته است؟!
این یک اتفاق نادر است اما خارج از قلمرو امکانات نیست.
برخی از چرخه ها برای بازی کردن بیشتر از سایرین طول می کشد.
بنابراین این برای تعادل مجدد چیست؟
اگر کمی بیشتر برای تعادل صبر کنید ، 1-2 سال بگویید ، مواقعی وجود دارد که حتماً نقطه عطف چرخه را از دست می دهید و نتوانید دارایی های خاصی را با قیمت ارزان خریداری کنید. از طرف دیگر ، مواقعی وجود خواهد داشت که در برنامه تعادل مجدد شما صبور تر بپردازید ، همانطور که در یک بازار گاو نر قوی است.
و اگر به صورت دوره ای بیشتر تعادل برقرار کنید ، هر چهارم یا نیمه سالانه بگویید ، مواقعی وجود دارد که در اوایل و زمانهایی که از رکود هایی که دوام نمی آورید ، از بالاترین زمان و زمان هایی را می فروشید.
گزینه دیگر این است که گروههای خاصی را در اهداف تخصیص دارایی خود قرار دهید و فقط وقتی وزن شما خیلی دور می شود ، تعادل برقرار کنید. 1
من می توانم یک دسته از پشتی ها و شبیه سازی ها را برای شما در مورد هر یک از این استراتژی ها اجرا کنم اما این تعداد به چرخه وابسته است. این مانند نعل اسب و نارنجک های دستی است - نزدیک به اندازه کافی خوب است.
مهمترین کاری که می توانید هنگام تنظیم یک استراتژی تعادل انجام دهید ، ایجاد طرحی است که می توانید بدون تردید دنبال کنید.
بی نقص دشمن خوب هنگام اجرای این نوع چیزها است.
ما در مورد این سوال در مورد نجات نمونه کارها این هفته بحث کردیم:
بیل شیرین دوباره به من پیوست تا به سؤالات مربوط به املاک و مستغلات در مقابل تورم پاسخ دهد ، هزینه دلار به طور متوسط در مقابل مبلغ سرمایه گذاری ، گرفتن RMD از IRA و تبدیل Roth IRA Backdoor.
در اینجا نسخه پادکست نمایش این هفته است:
به عنوان مثال ، بیایید بگوییم که شما 50 ٪ وزن در سبد سهام خود را به سهام ایالات متحده دارید. شما می توانید هر بار که وزن به 45 ٪ یا 55 ٪ برسد ، خرید یا فروش کنید. یا 40 ٪ و 50 ٪. یه چیزی شبیه اون.