نظریه داو ، با نام چارلز اچ داو ، نوسانات بازار سهام ، روند اصلی و روند ثانویه را بررسی می کند.
تئوری داو یک رویکرد معاملاتی است که توسط چارلز اچ داو برای تجزیه و تحلیل فنی تهیه شده است.
چارلز اچ داو معتقد بود که بورس یک اندازه گیری قابل اعتماد از شرایط کلی تجارت در اقتصاد است. با تجزیه و تحلیل بازار کلی ، می توان شرایط مطلوب و نامطلوب را به طور دقیق درک کرد و روند قابل توجهی در بازار و جهت احتمالی سهام فردی را شناسایی کرد.
طبق گفته چارلز داو ، سه دسته از جنبش بازار وجود دارد که به عنوان روند بازار نیز شناخته می شوند. اولین و مهمترین روند اصلی است که در مدت زمان به طور قابل توجهی طولانی تر است. دومین و تحریف شده ترین روند ثانویه است که از نظر طبیعت کوتاه تر از روند اصلی است. سومین و معمولاً مبتنی بر معامله گران Intraday ، جنبش روزانه است که به عنوان سر و صدای بازار نیز شناخته می شود که یک روز تا یک هفته طول می کشد.
روند اصلی
این روند اصلی بازار است که از یک سال تا چند سال ادامه دارد. این نشانگر جهت وسیع تر بازار است. در دنیای سرمایه گذاری ، ما نیز بسته به حرکت ، روند اصلی را به عنوان بازار گاو نر یا یک بازار خرس می نامیم. روند اصلی می تواند به هر صورت پیش برود. اگر روند اصلی پایین بیاید ، ما می گوییم این یک روند نزولی است ، و اگر به سمت بالا پیش برود ، ما آن را یک روند صعودی می نامیم. فقط سرمایه گذاران بلند مدت یا معامله گران نوسان علاقه مند به این روند هستند. روند اصلی همچنین عملکرد مشاغل بزرگ ذکر شده در بورس را نشان می دهد و می توان آن را فشارسنج کل اقتصاد نامید.
روند ثانویه
هنگامی که برخی از سرمایه گذاران و معامله گران شروع به رزرو سود در صعود اولیه می کنند ، ما با یک حرکت معکوس کوتاه مدت روبرو می شویم که به طور گسترده ای اصلاح در بازار نامیده می شود. این اصلاح در بازار چیزی جز یک روند ثانویه نیست. این را به عنوان یک ضد واکنش جزئی با جنبش بزرگتر در بازار فکر کنید.
به عنوان مثال - اصلاحات در بازار گاو نر به این معنی است که سرمایه گذاران و بازرگانان سود خود را رزرو می کنند و اصلاحات در بازار خرس به این معنی است که برخی سرمایه گذاران و معامله گران در حال جمع آوری و ایجاد بازپرداخت در بازار خرس هستند. روند ثانویه می تواند در هر جایی بین چند هفته تا چند ماه ادامه یابد.
روند جزئی/نوسانات روزانه
روندهای جزئی نوسانات روز به روز در بازار هستند. روندهای جزئی حرکت های سوداگرانه کوتاه مدتی هستند که کاملاً بی ربط هستند و اغلب نادیده گرفته می شوند. بیشتر اوقات مربوط به اخبار هستند و می توان آنها را نویز در نظر گرفت.
چرا روندهای جزئی داریم؟پاسخ سرراست است! از آنجایی که بازار سهام بستری را برای معامله هر روز یک اوراق بهادار ارائه می دهد، بنابراین در جستجوی پول سریع، اکثر معامله گران روزانه هر روز معامله می کنند.
مفروضات در نظریه داو
اولین فرض این است که دستکاری روند اولیه امکان پذیر نیست. هنگامی که مقادیر زیادی پول از نقاط مختلف جهان در خطر است، وسوسه دستکاری وجود دارد. داو علیه این احتمال که دلالان، متخصصان یا هر شخص دیگری درگیر در بازارها می توانند قیمت ها را دستکاری کنند، استدلالی نکرد. او فرض خود را با این ادعا که امکان دستکاری روند اولیه وجود ندارد، ارزیابی کرد. حرکات درون روز، روزانه و احتمالاً حتی ثانویه ممکن است مستعد دستکاری باشند. از چند ساعت تا چند هفته، این حرکات کوتاه ممکن است در معرض دستکاری نهادهای بزرگ، دلالان، اخبار فوری یا شایعات باشد. با این حال، روند اولیه قابل دستکاری نیست.
به همین دلیل است که سرمایه گذاران ارزش بلندمدت به روند اولیه وابسته هستند، زیرا می دانند که روند اولیه منعکس کننده عملکرد واقعی شرکت های پشت روند است.
فرض دوم این است که بازار تمام اطلاعات موجود را منعکس می کند. همه چیزهایی که باید بدانید در حال حاضر از طریق قیمت در بازارها منعکس شده است. قیمت ها نشان دهنده مجموع تمام امیدها، ترس ها و انتظارات همه شرکت کنندگان است. تغییرات نرخ بهره، انتظارات درآمد، پیشبینی درآمد، انتخابات ریاستجمهوری، طرحهای محصول و همه چیزهای دیگر در حال حاضر در بازار قیمتگذاری شدهاند. غیرمنتظره رخ خواهد داد، اما معمولا، این تنها بر روند کوتاه مدت تاثیر می گذارد. روند اولیه بیتأثیر باقی خواهد ماند.
تئوری داو بر اساس فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) عمل می کند، که بیان می کند قیمت دارایی ها تمام اطلاعات موجود را در بر می گیرد. به عبارت دیگر، این رویکرد نقطه مقابل اقتصاد رفتاری است.
پتانسیل درآمد، مزیت رقابتی، شایستگی مدیریت - همه این عوامل و موارد دیگر در بازار قیمت گذاری می شوند، حتی اگر همه یا هر یک از این جزئیات را ندانند. در قرائت های دقیق تر از این نظریه، حتی رویدادهای آینده نیز به شکل ریسک تنزیل می شوند.
فرض سوم این است که همه شاخص ها باید با یکدیگر تایید شوند. ما نمی توانیم یک روند را فقط بر اساس یک شاخص تأیید کنیم. به عنوان مثال، بازار تنها در صورتی صعودی است که CNX Nifty، CNX Nifty Midcap، CNX Nifty Smallcap و غیره همه در یک جهت صعودی حرکت کنند. تنها با عملکرد CNX Nifty نمی توان بازارها را به عنوان صعودی طبقه بندی کرد. همه شاخص های سهام بزرگ، متوسط و کوچک باید در یک جهت حرکت کنند.
فرض چهارم این است که حجم ها باید همراه با قیمت تایید شوند. روند باید با حجم پشتیبانی شود. حجم باید با افزایش قیمت افزایش یابد و با کاهش قیمت در روند صعودی کاهش یابد. در یک روند نزولی، حجم باید با کاهش قیمت افزایش یابد و با افزایش قیمت کاهش یابد. افزایش یا کاهش حجم نشان دهنده واقعی بودن خوش بینی یا بدبینی در بازار است.
در صورت افزایش یا کاهش قیمت ها با حجم بسیار کم، مشخص است که گروه خاصی از سرمایه گذاران در حال دستکاری قیمت هستند.
لازم به ذکر است که در دنیای مالی و سرمایه گذاری، حجم به معنای تعداد سهام معامله شده در طول روز است.
تاریخچه مختصر چارلز اچ داو در ویکی پدیا:
چارلز هنری داو یک روزنامه نگار آمریکایی بود که در 6 نوامبر 1851 در استرلینگ، کانکتیکات متولد شد. او یکی از بنیانگذاران Dow Jones & Company و وال استریت ژورنال است که به یکی از معتبرترین نشریات مالی در جهان تبدیل شده است. او همچنین میانگین صنعتی داو جونز را به عنوان بخشی از تحقیقات خود در مورد حرکات بازار اختراع کرد. او یک سری اصول را برای درک و تجزیه و تحلیل رفتار بازار ایجاد کرد که بعدها به عنوان نظریه داو شناخته شد، زمینه ای برای تحلیل تکنیکال.