حاشیه سود ناخالص: چه چیزی است و چگونه از آن استفاده کنید

  • 2021-06-18

Scott Beaver

اسکات بیور |مدیر ارشد بازاریابی محصول

gross profit margin

حاشیه سود ناخالص چیست؟

حاشیه سود ناخالص درصد درآمد فروش است که یک شرکت قادر به تبدیل آن به سود ناخالص است. شرکت ها از حاشیه سود ناخالص استفاده می کنند تا تعیین کنند که چگونه آنها سود ناخالص از فروش محصولات یا خدمات تولید می کنند.

اگر یک شرکت درآمد خالص فروش 100 دلار و سود ناخالص 36 دلار داشته باشد ، حاشیه سود ناخالص آن 36 ٪ است. برای هر دلار از محصول فروخته شده ، این شرکت 36 سنت سود ناخالص می دهد.

غذای اصلی

  • حاشیه سود ناخالص متریک است که ارزیابی می کند که شرکت چگونه سود حاصل از فروش محصولات یا خدمات را تولید می کند.
  • حاشیه سود ناخالص می تواند به شرکت ها کمک کند تا عملکرد را در برابر همسالان صنعت مقایسه کنند و همچنین عملکرد خود را با گذشت زمان ارزیابی کنند.
  • حاشیه سود ناخالص تصویر کاملی از سودآوری یک شرکت را ارائه نمی دهد زیرا هزینه هایی را که مستقیماً با ساخت و فروش محصولات آن ارتباط ندارند ، حذف نمی کند.
  • به دلیل هزینه های خاص صنعت و سطح رقابت ، حاشیه سود ناخالص از نظر صنعت متفاوت است.

نحوه محاسبه حاشیه سود ناخالص

برای محاسبه حاشیه سود ناخالص ، ابتدا سود ناخالص را محاسبه کنید. این به عنوان درآمد خالص فروش منهای هزینه فروش تعریف می شود - هزینه خدمات یا هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) - هزینه های مرتبط با تولید کالاها و خدمات شرکت. این شامل مواد اولیه و نیروی کار برای تولید آن کالاها است.

سود ناخالص سپس با درآمد خالص فروش تقسیم می شود و نتیجه آن 100 برابر می شود تا درصد سود ناخالص سود را بدست آورد.

فرمول حاشیه سود ناخالص

محاسبه حاشیه سود ناخالص بسیار ساده است. این فرمول است:

حاشیه سود ناخالص = ((درآمد فروش - هزینه فروش) / درآمد فروش) x 100 ٪

بنابراین بیایید بگوییم که یک تولید کننده خانوادگی 20 میلیون دلار درآمد فروش دارد و هزینه کالاهای فروخته شده آن 10 میلیون دلار است. با استفاده از فرمول فوق ، این باعث می شود حاشیه سود ناخالص آن 50 ٪ باشد.

حاشیه سود ناخالص توضیح داد

حاشیه سود ناخالص یک معیار خوب برای اندازه گیری است نشان می دهد که یک شرکت در تبدیل کالاها ، مواد و نیروی کار مستقیم به سود چقدر مؤثر است ، زیرا فقط هزینه های متغیر و ثابت مربوط به تولید یا دستیابی به محصولات و خدمات را شامل می شود. همچنین یک معیار سودآوری مستقل از حجم فروش را فراهم می کند: در صورت افزایش فروش توسط یک عامل دو و هزینه فروش با همان نرخ افزایش می یابد ، حاشیه سود ناخالص یکسان خواهد بود.

برای تولید کنندگان ، هزینه فروش یا هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) - شامل هزینه هایی مانند مواد اولیه و دستمزد ساعتی کارگرانی است که مستقیماً در تولید محصولات درگیر هستند. برای خرده فروشان ، این محاسبه شامل هزینه عمده فروشی محصولات فروخته شده ، مانند هزینه های حمل و نقل و هزینه های نیروی کار است. برای سازمان های خدمات ، هزینه های نیروی کار و هزینه های ارائه این خدمات مانند هزینه سفر را شامل می شود.

هزینه فروش هزینه های ثابت را که به طور مستقیم با ساخت و فروش محصولات و خدمات خاص از جمله هزینه های اداری ، هزینه های تحقیق و توسعه (تحقیق و توسعه) و مزایای کارمندان مرتبط نیست ، حذف نمی کند.

سازمان ها همچنین می توانند با انجام همان محاسبه اما وارد کردن درآمد و هزینه های خاص مربوط به آن محصولات یا واحدهای تجاری ، از فرمول حاشیه سود ناخالص برای ارزیابی حاشیه محصولات یا خطوط تجاری استفاده کنند.

حاشیه سود ناخالص به شما چه می گوید و چرا مهم است؟

حاشیه سود ناخالص حیاط خوبی برای سنجش چگونگی کسب درآمد از محصولات و خدمات است ، زیرا سود را به عنوان درصدی از درآمد فروش اندازه گیری می کند. بنابراین می توان از آن برای مقایسه راحت تر شرکت ها با درآمدهای مختلف فروش استفاده کرد.

حاشیه سود ناخالص همچنین در درآمد فروش ، از بین بردن هزینه های عمومی شرکت ها و همچنین سایر هزینه ها و درآمدی که بر سودآوری کلی یک شرکت تأثیر می گذارد ، مانند تسویه حساب های قانونی یا درآمد حاصل از بهره.

حاشیه سود ناخالص گاهی به عنوان شاخصی از مدیریت خوب یک شرکت استفاده می شود. حاشیه سود ناخالص بالا نشان می دهد که مدیریت در تولید درآمد بر اساس نیروی کار و سایر هزینه های مربوط به تولید محصولات و خدمات خود مؤثر است. تغییرات بزرگ در حاشیه سود ناخالص سه ماهه بیش از سه ماه یا سال گذشته می تواند نشانگر مدیریت ضعیف باشد. سایر مشکلاتی که می تواند باعث نوسانات در حاشیه سود ناخالص شود شامل موارد موقت تولید است که منجر به کاهش کیفیت محصول و سطح بالاتری از بازده محصول می شود و باعث کاهش درآمد خالص فروش می شود.

کاهش پیوسته حاشیه سود می تواند نشان دهنده یک بازار و کالاهای بسیار رقابتی باشد ، جایی که تمایز کمی بین کالاها یا خدمات رقیب وجود دارد. در مقابل ، به طور پیوسته افزایش حاشیه سود می تواند نشان دهد که شرکت رقبای کمتری دارد و/یا قادر به تمایز محصولات خود و فروش آنها با قیمت های بالاتر است. اما همچنین می تواند نشان دهد که یک شرکت محصولات خود را بیش از حد قیمت گذاری می کند و حاشیه را با هزینه حجم افزایش می دهد - اگر درآمد 50 ٪ کاهش یابد ، افزایش 20 ٪ حاشیه از ارزش کمی برخوردار است.

هنگامی که حاشیه سود ناخالص با گذشت زمان به طور پیوسته کاهش می یابد ، ممکن است شرکت برای تسهیل رشد نیاز به تعدیل داشته باشد. به عنوان مثال ، ممکن است لازم باشد به دنبال راه هایی برای فروش حجم بیشتری از محصولات برای جبران سودآوری باشد. یا این می تواند نشانه این باشد که باید تغییر مدل کسب و کار خود را در نظر بگیرد ، فرایندهای تولید خود را بهبود بخشد تا محصولات با کارآمدتر یا کاهش هزینه ها به روش های دیگر.

حاشیه سود ناخالص "خوب" چیست؟آیا باید زیاد باشد یا پایین؟

یک شرکت هدف خود را برای حاشیه سود ناخالص بالا هدف قرار می دهد. علاوه بر این که سود بیشتری را به خط پایین (درآمد خالص) منتقل می کند ، حاشیه سود ناخالص بالایی برای سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه و سایر فعالیت هایی که از رشد بلند مدت پشتیبانی می کنند ، می گذارد.

تعریف حاشیه سود ناخالص "خوب" به صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت می کند بستگی دارد. یک دانشگاهی میانگین در کل صنایع را در حدود 36 ٪ تخمین می زند. اما تنوع گسترده ای وجود دارد ، با متوسط سود ناخالص حدود 11 ٪ برای کشاورزی و کشاورزی ، 23 ٪ برای تجارت حمل و نقل و 56 ٪ برای صنعت نیمه هادی.

یک راه اندازی یا تجارت نسبتاً جدید ممکن است حاشیه سود ناخالص کمتری نسبت به همسالان صنعت تأسیس داشته باشد زیرا ممکن است تخفیف های عمده ای برای به دست آوردن سهم بازار ارائه دهد و هنوز نمی تواند از اقتصاد شرکت های بزرگتر بهره ببرد.

مزایا و مضرات استفاده از حاشیه سود ناخالص

حاشیه سود ناخالص یک معیار مفید برای چندین هدف است:

  • این یک روش سریع برای نشان دادن حاشیه محصولات و خطوط تجاری شرکت است. همچنین می تواند به عنوان فشارسنج سازمان مدیریت یا فروش یک تجارت باشد.
  • این یک معیار برای مقایسه عملکرد یک شرکت با رقبا است.
  • این می تواند مناطقی را برای پیشرفت برجسته کند - به عنوان مثال ، اگر یک محصول یا خدمات حاشیه سود ناخالص بالاتری نسبت به سایرین داشته باشد ، می تواند به فرصتی برای کاهش COG ها یا تغییر استراتژی فروش برای سایر خطوط محصول اشاره کند.
  • این می تواند برای کمک به تعیین قیمت گذاری در سطح رقابتی در حالی که اطمینان حاصل می شود که محصولات هنوز هم سودآور هستند ، استفاده شود.

با این حال ، حاشیه سود ناخالص محدودیت هایی دارد:

  • این سودآوری کلی یک شرکت را نشان نمی دهد زیرا تمام هزینه ها را شامل نمی شود.
  • بدون زمینه مناسب ، ممکن است یک دیدگاه نادرست از سودآوری ارائه دهد. به عنوان مثال ، اگر چندین تأمین کننده در یک منطقه خاص در نزدیکی بعد از طغیان ، یک شرکت ممکن است به طور موقت هزینه بیشتری بپردازد ، یا ممکن است برای گرفتن سهم بازار به شدت تخفیف دهد.
  • این برای مقایسه شرکت ها در صنایع مختلف کمتر ارزشمند است. میانگین حاشیه سود ناخالص در بخش صنعت متفاوت است ، عمدتا به دلیل تفاوت در COGS.

سود ناخالص در مقابل حاشیه سود خالص

در حالی که حاشیه سود ناخالص یک معیار مالی مفید است ، حاشیه سود خالص اندازه گیری واقعی سودآوری کلی یک شرکت است.

حاشیه سود خالص با حاشیه سود ناخالص متفاوت است زیرا شامل تمام هزینه ها و هزینه های شرکت است ، در حالی که دومی فقط شامل COGS است. برای تعیین حاشیه سود خالص ، اولین قدم محاسبه درآمد خالص شرکت (سود خالص) با کم کردن درآمد نه تنها COG ، بلکه سایر هزینه های عملیاتی مانند بیمه و مالیات است. حاشیه سود خالص به عنوان درصد بیان می شود. این با تقسیم درآمد خالص بر اساس درآمد و سپس ضرب نتیجه 100 محاسبه می شود.

سود ناخالص در مقابل حاشیه سود ناخالص

حاشیه سود ناخالص با سود ناخالص متفاوت است زیرا این کارآیی را که یک شرکت درآمد آن را به عنوان درصد تولید می کند ، اندازه گیری می کند. از طرف دیگر سود ناخالص به دلار بیان می شود. یک شرکت با تقسیم سود ناخالص با فروش خالص ، حاشیه سود ناخالص خود را تعیین می کند.

نمونه های حاشیه سود ناخالص

اگر یک تولید کننده فروش خالص 230،000 دلار و COGS 180،000 دلار داشته باشد ، سود ناخالص آن 50،000 دلار (230،000 دلار منهای 180،000 دلار) است. تقسیم این سود ناخالص 50،000 دلار با فروش خالص 230،000 دلار حاشیه سود ناخالص 22 ٪ را ایجاد می کند.

در اینجا دو نمونه از زندگی واقعی آورده شده است:

3 میلیون فروش خالص 32. 136 میلیارد دلار و هزینه فروش 17. 136 میلیون دلار برای سالی که به 31 دسامبر 2019 پایان یافت. سود ناخالص آن 15 میلیارد دلار (32. 136 میلیارد دلار - 17. 136 میلیارد دلار) بود ، که حاشیه سود ناخالص خود را در 46. 7 ٪ (15 میلیارد دلار قرار می دهد (15 میلیارد دلار)/$ 32. 136 میلیارد).

اپل از فروش خالص سالانه 260. 174 میلیارد دلار برای سال مالی منتهی به 30 سپتامبر 2019 خبر داد. هزینه کل فروش برای آن دوره 161. 782 میلیارد دلار بود. سود ناخالص ، که به عنوان خالص فروش منهای فروش محاسبه می شود ، برای حاشیه سود ناخالص 37. 8 ٪ 98. 392 میلیارد دلار بود.

  • نویسنده : پریمان زرنگار دیزجی
  • منبع : littledove.space
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.